
در زیرزمینیِ خدا
نویسنده: ریچارد وورمبراند
از مقدمه کتاب:دو سال دیگر هم مرا در همین سلول انفرادی محبوس کردند. کتابی برای خواندن نداشتم و کاغذ و قلم نیز در اختیارم نبود تا خود را با نوشتن سرگرم کنم: تنها مونس من، افکارم بودند. و من مرد متفکری نبودم، امّا روحی بودم که به ندرت آرام می گرفت. من خدا را داشتم. امّا آیا حقیقت داشت که عمرم را وقف خدمت به خدا کرده باشم؛ یا این خدمت را به دلیل حرفه ام پذیرفته بودم؟آیا به خدا معتقد بودم؟ اکنون…
http://fileno.۴kia.ir/info/۶۲۲۹۵۳/i/?getppsid=۸۴۷۴