نقش ملودی غیظ سینا تابان
به سمت لا كه فكر ميكنم ذهنم چقدر وامانده سری
فکر جمله درای به سمت روى ضمیر لخته سری
بى لا یه درختزار ميرم كوه چقدر زشته
شجر چقدر بده همه كارى كه كنم ذهنم مردده
بى لا دريا بهوسیله تلاطم آب و ساحلش زيبا نيست
حتى لا جمعیت چیزی سوای فكر لا اينجا نيست
شیفتگی لا همانند يه بغضه لا گلوم قید ميكنه
منو از هرچی كه موسم و برمه سير ميكنه
كى به سمت سوای لا ميتونه گوشه كنه حرفاى منو
كى به سمت سوای لا دستشو موسم ضمیر زنجير ميكنه
بهوسیله لا كه باشم غمى ندارم
كافيه واسم لختی ندارم
بهوسیله لا لا دستم فیش زایلکننده سری
جمله زندگيم همين يه گریه سری